مسجد قوّۃ الاسلام و قطب منار
(میراث ماندگار سلسله ی غلام شاهیان(ممالیک) در شمال هند)
مقاله 3، دوره 5، شماره 17، زمستان 1392، صفحه 53-72
مسجد قوۃ الاسلام و قطبمنار به عنوان دو اثر معماری و ماندگار سلسله ی غلام شاهیان، نشانگر آغاز نفوذ فرهنگی دین مبین اسلام در سرزمین باستانی هند محسوب می شوند. سیر تحوّل ساخت در این دو بنا، بیانگر بهره گیری معماران و سازندگان از عناصر معماری بومی هند و به کار گیری هنر معماری ایرانی در قرون میانی اسلامی است. در این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه ی جنبه های تاریخی و ویژگی های معماری و تزئینات وابسته به این دو بنا پرداخته شده است. همچنین مطالعه ی تطبیقی و تحلیل تأثیر و تأثّرات معماری اسلامی در دو حوزه ی فرهنگی هند و ایران انجام گرفته است. این نوشتار برآن است تا به این پرسش پاسخ دهد که شواهد تأثیر پذیرفته ی معماری قطب منار در سه بخش ساختار، عملکرد و معنی از حوزه های فرهنگی ایران و افغانستان چه بوده است؟نتایج این تحقیق نشان می دهد که معماری اسلامی در هند با ساخت مسجد قوۃ الاسلام و قطب منار، نخستین تجربه ی تاریخی مسلمانان به شمار می رفت که بیشتر برگرفته از الگویی ترکیبی از معماری ایرانی- هندی بوده است. به باور نگارندگان، قطب منار علاوه بر عملکردهای نمادین سیاسی و مذهبی، مکانی امنیّتی برای کنترل هرچه بیشتر شهر دهلی محسوب می شده است؛ زیرا دارای ارتفاع زیاد بوده و امکان تسلّط بر مناطق اطراف را فراهم می کرده است.
ادامه مطلب ...
بررسی مناسبات بین سلاطین دهلی و خلفای عباسی
مقاله 7، دوره 9، شماره 1(پیاپی 17 بهار و تابستان1392)، تابستان و پاییز 1392، صفحه 117-134
نویسندگان
1 محسن معصومی ؛ 2 سعید شیرازی
سلاطین دهلی مانند اکثر سلاطین مسلمان، برای کسب مشروعیت، خود را وفادار به خلافت عباسی نشان میدادند. انجام اعمال نمادین چون ضرب نام خلیفه بر سکه و آوردن نام خلیفه در خطبه، بهتوسط اکثر سلاطین دهلی، که مذهب رسمی حکومتشان حنفی بود، این واقعیت را آشکار میسازد که این سلاطین از لحاظ نظری، خود را وفادار به دستگاه خلافت میدانستهاند و برخی از ایشان با توجه به شرایط سیاسی روزگار خود، برای برتری بر رقیبان و جلب حمایت مسلمانان شبه قاره هند که غالبا حنفیمذهب بودند، با خلفای عباسی در بغداد و قاهره رابطه برقرار کردند و از آنان منشور و اجازه سلطنت گرفتند .در این نوشتار به بررسی روابط بین سلاطین فوق با خلفای عباسی بغداد و قاهره و فراز و فرودهای این روابط و انگیزهها و دلایل دوسویه سلاطین و خلفا در برقراری این روابط پرداخته شده است.
روابط سلطنت غورى دهلى و خلافت:
یکى از اصول سلطنت و پادشاهى کشو رهاى اسلامى در قرون وسطى این بود که به طریقى مورد تائید خلافت اسلامى قرار بگیرند تا بهتر و خوبتر، سلطه و حاکمیت خویش را بالاى سرزمین متصرفه خویش قایم بگردانند. روى این منظور کوشش مى نمودند تا جلب رضایت خلفا را بدست بیاورند. فرستادن نماینده گان و تحایف و انعام یکى از راههاى بود که خلفا را با سلاطین کشور هاى اسلامى پیوند مى یافت.