تاریخ افغانستان

تاریخی ، جغزافیایی و باستان شناسی

تاریخ افغانستان

تاریخی ، جغزافیایی و باستان شناسی

تاریخ نگاری در هند دورة اسلامی .

 تاریخ نگاری در هند دورة اسلامی .

برخی بر این باورند که تاریخ همراه با مسلمانان به هند وارد شده است ] محققانی همچون آلن ، فلیت و اشپرنگر به تاریخ نگاری واقعی در هند باستان باور ندارند (آفتاب اصغر، ص 2) [ ، ولی برخی از مورخان وجود کتیبه های پرسستیس متعلق به سدة چهارم میلادی و هرشچریتا تألیف بانا متعلق به قرن اول و راج ترنگنی تألیف کلهنه در قرن ششم را نشانه هایی از آثار تاریخی پیش از اسلام در هند معرفی می کنند. این آثار که عمدتاً به زبان سنسکریت اند،نفوذمشخص و محسوسی بر تاریخ نگاری هند در دورة اسلامی نداشته اند. ] به طور کلی می توان ادعا کرد که شروع تاریخ نگاری در شبه قارة هند متأثر از تاریخ نگاری ایرانی و به زبان فارسی بوده است ، زیرا زبان فارسی قرنها زبان فرهنگ و ادب در شبه قاره به شمار می رفت .

  تاریخ نگاری در هند دورة اسلامی .

برخی بر این باورند که تاریخ همراه با مسلمانان به هند وارد شده است ] محققانی همچون آلن ، فلیت و اشپرنگر به تاریخ نگاری واقعی در هند باستان باور ندارند (آفتاب اصغر، ص 2) [ ، ولی برخی از مورخان وجود کتیبه های پرسستیس متعلق به سدة چهارم میلادی و هرشچریتا تألیف بانا متعلق به قرن اول و راج ترنگنی تألیف کلهنه در قرن ششم را نشانه هایی از آثار تاریخی پیش از اسلام در هند معرفی می کنند. این آثار که عمدتاً به زبان سنسکریت اند،نفوذمشخص و محسوسی بر تاریخ نگاری هند در دورة اسلامی نداشته اند. ] به طور کلی می توان ادعا کرد که شروع تاریخ نگاری در شبه قارة هند متأثر از تاریخ نگاری ایرانی و به زبان فارسی بوده است ، زیرا زبان فارسی قرنها زبان فرهنگ و ادب در شبه قاره به شمار می رفت .

یکی از علل رواج زبان فارسی و تأثیر مستقیم آن بخصوص بر تاریخ نگاری در هند، مهاجرت برخی از محققان و ادیبان ایرانی به هند بود. این تأثیر تا حدی بود که برخی مورخان هندو نیز آثار خود را به فارسی می نوشتند. تاریخ نگاری در هند را می توان به دو دورة پیش از تیموریان و دورة تیموریان تقسیم کرد [ .

الف ) پیش از تیموریان . نخستین اثر به جا مانده از این دوران چچ نامه * است که علی بن حمید کوفی در حدود 613 آن را از متنی عربی ، بدون نام مؤلف و عنوان ، به فارسی ترجمه کرد؛ متن عربی باقی نیست . این اثر شامل دو بخش است : بخش نخست گزارشی از خاندانی برهمن در سند پیش از فتوحات اعراب است که تاریخ محلی محسوب می شود، بخش دوم و مفصّلتر کتاب ذکر فتوحات اعراب در 92ـ95 است و شامل مجموعه ای از روایتهایی همانند روایتهای تاریخ طبری است .

تاج المآثر * نوشتة پُرتکلف حسن نظامی ] نیشابوری [ نخستین تاریخِ فارسی هند است که رویدادهای سلطنت دو سلطان نخست دهلی را شرح می دهد. مهمترین اثر این دوره طبقات ناصری ابوعمرو جوزجانی * ، مشهور به منهاج سراج ، است که در 657 تدوین شده است . این اثر در بارة تاریخ سلسله های اسلامی است و در بارة سلسلة غوریان ، نخستین سلاطین هند و جانشینان آنان و دورة استیلای مغول در این سرزمین مطالب باارزشی دارد.

مجموعه ای از آثار تاریخی امیرخسرو دهلوی (متوفی 725) اطلاعاتی در بارة تاریخ این دوره به دست می دهد، از جمله قِران السعدین (تألیف در 688) ] رویدادهای زمان غیاث الدین بَلبَن در هند [ ؛ مفتاح الفتوح (690) ] جنگهای مهم سلطان جلال الدین خلجی ، مؤسس سلسلة خلجیان [ ؛ خزائن الفتوح (711) ] یا تاریخ علائی ، در بارة پانزده سال نخست حکومت علاءالدین خلجی [ ؛ نُه سپهر (718) ] شرح رویدادهای سلطنت قطب الدین مبارک خلجی [ ؛ دِوَلْرانی خضرخان (715) ] وقایع سلطنت خضرخان و چگونگی قتل او [ و تُغلق نامه (720) ] در بارة چگونگی روی کارآمدن تغلقیان [ . مؤلف در تدوین این آثار از اشعار پیچیده و واژه های مجازی و مغلق استفاده کرده است .

اثر مهم این دوره تاریخ فیروزشاهی ، نوشتة ضیاءالدین بَرنی * است . این کتاب در 758 تألیف شده و در بارة تاریخ سلطان نشین دهلی (از به تخت نشستن بلبن در 664 تا سالهای اولیة حکومت فیروزِ تُغلق ) است . از دیدگاه برنی ، ثبات سیاسی باید مبتنی بر احترام به مقام و جایگاه موروثی باشد. وی به دلیل توصیف استادانة شخصیت افراد و اوضاع و احوال پیچیدة سیاسی و اقتصادی و همچنین دوری جستن از هرگونه تکلف در تألیف ، یکی از بزرگترین استادان نثر پارسی هند محسوب می شود.

در مقایسه با تاریخ فیروزشاهی ، دو تاریخ دیگر در بارة سلاطین دهلی ، منظومة فتوح السلاطین (750) تألیف عصامی * و تاریخ مبارکْ شاهی * (838) یحیی سرهندی ، اعتبار کمتری دارند. شمس سراج عفیف ، تاریخی در بارة فیروزشاه (حک : 752ـ790) نوشته که به رغم نثر متکلف بر حقایق و رویدادهای واقعی متکی است .

در سدة نهم و اوایل سدة دهم ، تاریخهایی در بارة دودمانهای محلی تألیف شد، از جمله : تاریخ مظفرشاهی ، مجهول المؤلف (تألیف در 889)، ضمیمة مآثر محمودشاهی (تألیف در 916) در بارة تاریخ گجرات و مآثر محمودشاهی شهاب حکیم (تألیف پیش از 906). جای بسی شگفتی است که در دوران حکومت دو خاندان افغانیِ لودی (854ـ932) و سوری (945ـ962) تاریخی در بارة آنها نوشته نشده است . رِزق اللّه مُشتاقی (متوفی 989) در کتابش ، واقعات مشتاقی که اثری حکایت گونه است ، به شرح رویدادهای سلسلة لودی پرداخته و عباس سروانی در تحفة اکبرشاهی (تألیف پس از 987) به رخدادهای زمان سوریان اشاره کرده است ] در بارة ملاحظات کلی تاریخ نگاری و سبک نویسندگی در دورة پیش از تیموریان رجوع کنید به آفتاب اصغر، ص 11ـ13 [ .

ب ) پس از تیموریان . پیروزی بابر در پانی پت * (932) سرآغاز عصر جدیدی در تاریخ نگاری هند بود. این دوره یکی از غنیترین دوره های تاریخ نگاری فارسی محسوب می شود. ] در این دوره برخی از مورخان ایرانی مانند زین الدین خوافی ، خواندمیر، میرزاحیدر که به دلایلی از ایران به هند مهاجرت کرده بودند، بنیانگذار تاریخ نگاری فارسی در دورة تیموریان هند به شمار می روند؛ افزون بر این گروه ، مورخان محلی در هند، که متأثر از شیوه فارسی نویسی تاریخ نگاری ایرانی بودند، تواریخی به این شیوه تدوین کردند. از این گروه می توان به ابوالفضل دکنی ، ملااحمد تتّوی ، ملاعبدالقادر بداؤنی و شیخ فیضی سرهندی اشاره کرد (آفتاب اصغر، ص 26ـ27) [ .

تاریخ نگاری دورة تیموریان با خاطرات مکتوب بابر (متوفی 937) به زبان ترکی ] جغتایی [ آغاز شد. این نوشته ها گزارشی از هند و شرح صادقانة رویدادهای مهم حکومت چهارسالة بابر است . ] زین الدین خوافی ، خاطرات بابر را به فارسی ترجمه کرد و حوادثی را که شخصاً شاهد بود به آن افزود و آن را طبقات بابری نامید. در زمان همایون (937ـ947، 962ـ963) به دلیل نابسامانی سیاسی ، جز دو اثر تاریخی با ارزش ، اثر مهمی تألیف نشد. این دو اثر عبارت اند از: تاریخ رشیدی * تألیف میرزا حیدر کاشغری در 953 و تاریخ همایونی تألیف ابراهیم بن جریر در 958.

دورة اکبری (963ـ1014) را می توان دورة شکوفایی تاریخ نگاری فارسی هند به شمار آورد. حمایت و تشویق اکبر از نویسندگان و برقراری ثبات سیاسی به رونق تاریخ نگاری انجامید.

تاریخ نگاری پیش از دورة اکبری تنوع چندانی نداشت و مشتمل بر سه شیوه بود: تاریخ عمومی ، تاریخ دودمانی و تاریخ منظوم . اما در دورة اکبری تاریخ نگاری محلی ، رسمی ، مذهبی ، خاطرات و تذکره ها نیز پدید آمد (آفتاب اصغر، ص 124). یکی از نخستین تواریخی که در این دوره نوشته شد، تاریخ اکبری بود که محمدعارف قندهاری آن را در 987 تألیف کرد. نثر آن اگرچه گاه متملقانه است ، به دلیل شرح رویدادهای زمان شاهزادگی و 25 سال نخست سلطنت اکبر و اطلاع از سرنوشت بیرم خان ، از تواریخ مفید محسوب می شود [ . مفصّلترین اثر تاریخی این دوره اکبرنامه * تألیف ابوالفضل دکنی است که تألیف آن در 1004 به اتمام رسیده است . این اثر که متأثر از ظفرنامة یزدی است به شرح رویدادهای زمان بابر و همایون و اکبر می پردازد. ابوالفضل دکنی تاریخ را فقط واقعه نویسی نمی دانست ، ازینرو به تاریخش مطالبی در بارة اوضاع مالی و اداری و نظامی و جغرافیایی هند افزود و آن را آیین اکبری * نامید. ] نوآوری در نثر این کتاب که از تکلفات منشیانه عاری است تا آنجاست که برخی آن را «سبک ابوالفضل » نامیده اند [ . از آثار باارزش دیگر این زمان طبقات اکبری است که خواجه نظام الدین احمدِ ] هروی در 1002 با نثری ساده و روان نوشت و نخستین تاریخ مدون سلاطین مسلمان هند است [ . قاسم هندوشاه مشهور به فرشته ، در گلشن ابراهیمی (تألیف 1015) از وی پیروی کرد و تاریخ هند را مفصّلتر نوشت . عبدالقادر بداؤنی * ، منتخب التواریخ ] یا تاریخ بداؤنی [ را در 1004 به پایان رساند. ] این اثر نخستین تاریخ فارسی هند است که رویدادها را با دید انتقادی بررسی کرده است . از تواریخ عمومی این دوره می توان از تاریخِ الفی * (تألیف ح 1000) یاد کرد که گروهی از مورخان از جمله عبدالقادر بداؤنی و ملااحمد تتوی ، به دستور اکبر، تألیف کردند. محمدشریف وقوعی نیشابوری نیز مجامع الاخبار را که تاریخی عمومی است در سال 1000 به اتمام رساند. از تواریخ محلی این دوره می توان از تاریخ سند یا تاریخ معصومی تألیف میرمحمد معصوم بکَّری / بَهکَری در 1009 و تاریخ کشمیر از شاه محمد شاه آبادی یاد کرد. این تاریخ ترجمة فارسیِ راج ترنگنی است (برای تواریخ متفرقة دورة اکبری رجوع کنید به آفتاب اصغر، ص 193ـ 198) [ .

] در دورة جهانگیری (1014ـ1037) به دلیل حمایت و توجه جهانگیر از مورخان ، تاریخ نگاری پیشرفت بسیار کرد و مورخان این دوره نسبت به مورخان پیشین درک بهتر و منطقیتری از تاریخ داشتند و در انتخاب منابع دقت می کردند. از مهمترین کتابهای تاریخ این دوره جهانگیرنامه نوشتة جهانگیر است . وی در این کتاب ، خاطراتش را تا 1034، و به نثری ساده و ادبی و صادقانه نوشته است . یکی از کتابهای تاریخ عمومی فارسی ، روضة الطاهرین یا تاریخ طاهری است که خواجه طاهر محمد سبزواری در 1015 آن را به نثری ساده و روان نوشته است . اقبالنامة جهانگیری ، تألیف مورخ رسمی دربار معتمدخان نیز از آثار تاریخی مشهور این دوره است که در 1031 به پایان رسیده و پس از اکبرنامه نخستین تاریخ رسمی امپراتوری هند است ؛ زیرا متمم اکبرنامه و نیز متمم جهانگیرنامه در شرح رویدادهای شش سال آخر سلطنت اوست .

یکی از ویژگیهای تاریخ نگاری دورة جهانگیر، نوشتن تک نگاری در بارة امیران مقتدر و مشهور زمان بود. از جملة این آثار تاریخ خانجهانی نوشتة نعمت اللّه هروی * است که در 1024 نوشته شده است . وی وقایع نویس رسمی دربار و رئیس کتابخانة عبدالرحیم خانخانان بود و به همین سبب کتاب او دارای ارزش خاصی است . خواجه عبدالباقی نهاوندی نیز در 1025 شرح حال عبدالرحیم خانخانان را تدوین کرد که با وجود تعریفها و تمجیدهای نامتعارف او از خانخانان از حقایق تاریخی دور نیست (رجوع کنید به باقی نهاوندی * ). در این دوره به تواریخ محلی نیز توجه می شد. از تواریخ محلی شایان ذکر، مرآة سکندری در بارة تاریخ گجرات ، بیگلرنامه (تاریخ سند) و تاریخ حیدرملک (تاریخ کشمیر) است ( ((ر.ک.ب))آفتاب اصغر، ص 213ـ282) [ .

] در دورة شاه جهان (1037ـ 1068) به سبب برقراری امنیت و رفاه ، زمینه برای شکوفایی آثار علمی و تاریخی مهیا شد و دورة درخشانتری برای مورخان این عهد فراهم آمد [ . در این زمان بعضی مورخان به تألیف مجموعه ای از تاریخهای رسمی ، همت گماشتند ] هرچند تاریخهای غیررسمی و مستقل نیز تألیف می شد [ . محمدامین قزوینی بر اساس اسناد و مدارک رسمی ، پادشاه نامه را تألیف کرد که گزارش ده سال نخست حکومت شاه جهان است . به سبب تغییر تقویم خورشیدی به قمری ، و شاید به دلایل دیگر، شاه جهان از عبدالحمید لاهوری خواست تا تاریخ این ده سال را بار دیگر بنویسد. لاهوری نیز شرح مفصّلی از بیست سال (قمری ) حکومت شاه جهان تهیه کرد و نام آن را همان پادشاه نامه گذاشت . محمد وارث ، شاگرد لاهوری ، در ادامة این تاریخ ، تاریخ سومین دهه را تألیف کرد. ] برخی از آثار تاریخی مهم این دوره عبارت اند از: مآثر جهانگیری تألیف خواجه کامگار حسینی ، ملخص یا شاه جهان نامه تألیف محمدطاهر آشنا، مجالس السلاطین نوشتة محمدشریف دکنی ، منتخب التواریخ تألیف محمدیوسف اتکی ، تاریخ سلاطین افاغنه یا تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار و ذخیرة الخوانین نوشتة شیخ فرید بکَّری / بَهکَری که تذکرة رجال سیاسی و نظامی دوره های اکبری و جهانگیری و شاه جهانی است . در این دوره تاریخهای منظوم و مذهبی و شرح حال نیز نوشته شد ( ((ر.ک.ب))آفتاب اصغر، ص 358ـ382) [ .

] در دورة اورنگ زیب عالمگیر ( 1068ـ 1118)، با اینکه وی به سبب جنگهای داخلی و علل دیگر چندان از مورخان حمایت نمی کرد، تاریخ نگاری فارسی همچنان پررونق بود [ . به درخواست او محمدکاظم تاریخ ده سال نخست سلطنت وی را به نام عالمگیرنامه تدوین کرد ] و پس از چندی ، به دستور اورنگ زیب از ادامة تألیف دست کشید و بدین ترتیب بساط تاریخ نگاری رسمی برچیده شد. ظاهراً دلیل این کار متدین بودن و امتناع اورنگ زیب از تظاهر و خودنمایی بود (آفتاب اصغر، ص 411). [ در این زمان مورخان شروع به نوشتن تاریخهای غیررسمی کردند. مهمترین این آثار، نوشتة بدون عنوانِ ابوالفضل معموری است که تقریباً به طور کامل در منتخب اللُباب (1144) خوافی خان درج شده است . بهیم سین ، فرمانده هندو، از رویکرد انتقادی معموری پیروی کرد و نسخة دلگشا را نوشت (در 1120) که تلفیقی از تاریخ و خاطرات است . ساقی مستعدخان در 1122 مآثر عالمگیری را به شیوة تاریخهای رسمی اما مختصرتر از آنها تألیف کرد.

] در دوره اورنگ زیب ، کتابهای تاریخی دیگری نیز تألیف شد. صادق خان یزدی تاریخ شاه جهانی را پس از کناره گیری شاه جهان از سلطنت نوشت (ح 1068) که نثری روان و ساده دارد. محمدصالح کَنْبو لاهوری ، عمل صالح یا شاه جهان نامه را در 1070 تدوین کرد. این اثر یکی از مشهورترین و معتبرترین تاریخهای عهد شاه جهان است . میرمحمد معصوم در 1070 تاریخ شاه شجاعی را نوشت که در بارة جنگهای داخلی میان پسران شاه جهان است . در 1073 عاقل خان خوافی (اورنگ آبادی ) واقعات عالمگیری را به نثری ادبی و روان تألیف کرد. تاریخ آشام یا فتحیة عبریه ، تألیف شهاب الدین طالش در 1073، در بارة اوضاع سیاسی و اجتماعی و جغرافیایی سرزمین بنگال در زمان اورنگ زیب و روابط آن با راجه نشینهای مجاور آن است و از این لحاظ ارزشمند است . مرآة العالم ، اثر خواجه بختاورخان ، تاریخ عمومی و یکی از معروفترین تاریخهای زمان اورنگ زیب است که دارای نثری روان و مطالبی سودمند در بارة شاهان محلی است . در زمان اورنگ زیب بسیاری از مورخان هندو کتابهای تاریخی به زبان فارسی نوشتند. از جملة آنان می توان از ایشور داس یاد کرد که فتوحات عالمگیری را حدود 1101 تألیف کرد. رای بَنْدْرا بِن ، لب التواریخ را در 1106 نوشت که شامل خلاصه ای از تاریخ عمومی شبه قارة هند از زمان شهاب الدین محمد غوری تا دورة اورنگ زیب است . سبحان رای تبالوی در 1107 خلاصة التواریخ را نوشت که یکی از معروفترین کتابهای تاریخی مورخان هندوی عهد تیموریان هند است (آفتاب اصغر، ص 422ـ514) [ .

تألیف آثار تاریخی به زبان فارسی در سدة دوازدهم بیشتر شد. در این زمان افزون بر تاریخ خوافی خان ، تاریخ شیواجی ِ مجهول المؤلف ، آرای مراتهه را در بارة شیواجی شرح می دهد.

از جالبترین آثار تاریخی این دوره سِیَرالمتأخرین تألیف غلامحسین خان طباطبایی است که در 1195 به پایان رسیده و در آن رویدادهای پس از 1118 بتفصیل شرح داده شده و اطلاعات آن در بارة فتوحات و حکومت کمپانی هند شرقی انگلیس سودمند است .

تاریخ نگاری جدید در قرن سیزدهم آغاز شد. سیداحمدخان کتاب آثارالصنادید را در بارة بناهای دهلی در 1263 به زبان اردو نوشت . ذکاءاللّه نخستین تاریخ هند به زبان اردو را تألیف کرد که در 1316 انتشار یافت . شاهنوازخان ، آزاد بلگرامی و عبدالحی بخش عمده ای از ذخیرة الخوانینِ بکَّری را همراه با مجموعه ای از مطالب تاریخی پراکنده و مکاتبات و گزارشها، در مآثرالامراء گردآوردند که شامل بیش از 730 شرح حال است (و در 1194 به پایان رسیده است ). کیول رام در 1140 تذکرة الامراء را در همین زمینه اما بسیار مختصرتر نوشت .

شرح حال نویسی اولیای مذهبی با سِیَر الاولیاء تألیف میرخورْد (تألیف پیش از 790) آغاز شد که اثری نسبتاً مفصّل و معتبر در شرح حال اولیای چِشتی هند از معین الدین چشتی (متوفی 628) به بعد است . سیرالعارفین شیخ جمالی (متوفی 942) در بارة چهارده تن از اولیای چشتی است که اعتبار کمتر اما شهرت بیشتری دارد. سنّت تألیف فرهنگهای شرح حالِ اولیا و بزرگان هند، صرف نظر از تعلقات عرفانی آنان ، با کتاب اخبارالاخیار (999) نوشتة عبدالحق آغاز شد. غوثی شَطّاری با اثری مشابه اما جامعتر به نام گلزار ابرار شرح حال اولیای قرن هفتم را نوشت .

لباب الالباب سدیدالدین عوفی با شرح حال حدود سیصد شاعر، در دوران ناصرالدین قُباچه حکمران سند، و به سبک آثار هندی روزگار او تألیف شده است (618). نخستین اثر مهم در این زمینه نفائس المآثر علاءالدوله کامی است که تألیف آن در 973 در دوران اکبر آغاز شد و در بارة حدود 350 شاعر هم روزگار اکبر است . ازدیگر تذکره های شعرا می توان از مرآت الخیال شیرخان لودی (1102)، سفینة خوشگو (1147) تألیف بَنْدْرا بِن داس و سرو آزاد نوشتة آزاد بلگرامی (1166) و آتشکدة لطفعلی بیگ آذر (آغاز در 1174) یاد کرد. محمدحسین آزاد، آب حیات (1296) را بر اساس فرهنگهای مذکور به زبان اردو تألیف کرد.

یکی از باارزشترین کتابهای شرح حال ، طبقات شاه جهانی (1046) است که به زندگی و شرح حال حدود 871 تن از محققان و عرفا و متکلمان و شعرا می پردازد. میرزامحمد، تاریخ محمدی (1190) را که شرح حال افراد برجسته و سرشناس است به ترتیب تاریخ درگذشت آنان تألیف کرده است .

ج ) تاریخ نگاری هندی ـ اسلامی معاصر. دستاوردهای هندشناسان و شرق شناسان معاصر در بارة تاریخ نگاری در هند نشان می دهد که میان روند تاریخ نگاری در جنوب آسیا و تاریخ نگاری هندی ـ اسلامی تفاوت چندانی نمی توان قایل شد؛ با اینهمه ، می توان دو نوع گرایش در تاریخ نگاری تمیز داد: ملی گرایی هندی است که بر مشارکت مسلمانان در ایجاد فرهنگ ترکیبی هندی تأکید دارد، و جدایی طلبی که بر بررسی جامعة اسلامی به عنوان یک مقولة سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی مستقل تأکید می ورزد. دیدگاه ملی گرایی نخستین بار در

محمود غزنین تألیف محمدحبیب (1303 ش ) و در نفوذ اسلام در فرهنگ هند (1301 ش ) اثر تاراچند منعکس شد، اما آرای آنان در کتاب > مسلمانان هند < تألیف م . مُجیب (1345 ش ) به کاملترین نحو مطرح شد. نوشته های اشتیاق حسین قُرَشی ، بویژه > جامعة مسلمانان شبه قارة هند و پاکستان (610ـ 1947) < که در 1341ش /1962 به چاپ رسیده ، آرای گروه مخالف را مطرح کرده است . این بحث به اشکال گوناگون در نوشته های تاریخی در هند و پاکستان و بنگلادش ادامه دارد و در این میان مکتب تاریخ نگاری علیگره دارای سهم ویژه و مهمی است .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.