تاریخ افغانستان

تاریخی ، جغزافیایی و باستان شناسی

تاریخ افغانستان

تاریخی ، جغزافیایی و باستان شناسی

آرمگاه همایون پادشاه در دهلی

آرمگاه همایون پادشاه در دهلی

 

مهدی غروی        

معاون رایزنی فرهنگی سفارت شاهنشاهی در هند و نپال

( موجودیت ، شکوه چشم‌گیر ، عظمت و برتری غیرقابل انکار بنای همایون در میان همه بناهای اسلامی هند بر دو اصل معماری ایرانی استوار شده:

1- طاق‌های شکیل و زیبا در هر چهار طرف بنا.

2- گنبدی عظیم با شکلی مطبوع و روکشی از مرمر سفید. )

ر. ا. ویلر ، استاد و مدیرکل باستانشناسی هند1

در میان همه امپراطوران مغولی هند هیچ‌کدام مانند همایون از لحاظ خصوصیات ایرانی و توجه و علاقه به فرهنگ ایران مشخص و ممتاز نیستند ، وی نامش ایرانی بود ، از مادری ایرانی تولد یافت ملکه‌اش ایرانی بود ، در هنگام سختی به ایران پناه برد و با کمک ایران تاج‌وتخت از دست رفته را دوباره به دست آورد ، به هنر و فرهنگ ایرانی علاقه داشت زبان رسمی دربار که در دوران پدرش بابر ترکی جغتائی بود فارسی شد ، همایون به زبان و ادبیات فارسی توجه فراوان داشت و از خود یک دیوان شعر فارسی به جای گذاشت ، در نتیجه اقامت در ایران این توجه و علاقه همایون به فرهنگ ایرانی چند برابر شد ، اگر چه هنوز پایتخت صفویان قزوین بود و اصفهان درخشش هنری خود را آغاز نکرده بود ، شاگردان بهزاد هنرمند نامی ایران در هرات ، و بناهای بزرگ دوره ایلخانان در روحیه وی اثر فراوان گذاشت به طوری که وی را به حق می‌توان پایه‌گذار هنر و ادب ایرانی در هند دانست ، البته ناگفته نباید گذاشت که بابر پدر همایون نیز ادب‌دوست و هنر‌پرور بود و کتاب بابرنامه‌اش ( در زمان اکبر از ترکی جغتائی به فارسی برگردانده شد. ) از بهترین و جالب‌ترین کتابهایی است که در‌باره هند آن روز نوشته شده‌است. اگر‌چه بابر چهار زن عقدی داشت اما پس از تولد همایون به‌تدریج زنان دیگر محبوبیت خود را از دست دادند ، یا مردند یا مطلقه شدند ، از خواهران و برادران همایون نیز آنها که از مادر با وی اشتراک داشتند همه مردند. ماهم‌بیگم مادر همایون در خانه بابر مقامی نظیر عایشه در خانه پیغمبر داشت2 این دختر از سادات جام و نواده شیخ جام احمد ژنده‌پیل بوده است3 و شاید یکی از علل احترام و محبوبیت فوق‌العاده جامی در هند همین مسئله باشد که دو تن از ملکه های مقرب پادشاهان گورکانی جامی بوده‌اند:

 

ماهم‌بگم ملکه بابر و مادر همایون .

 

حمیده بانو بیگم ملکه همایون و مادر اکبر.

 

مقام و موقعیت ماهم بیگم در دربار بابر بی‌نظیر بود و پس از فوت بابر نیز در دستگاه همایون ملکه محبوبیت فوق‌العاده داشت ، درمیان دخترانش نیز بابر به گلبدن‌بیگم دختر دلدار بیگم توجه زیاد داشت و از قراری که گلبدن خودش می‌نویسد از دو سالگی تحت تربیت و تکفل ماهم بیگم قرار گرفت ، ‌این دختر به فرمان پدرش بابر از سن هشت سالگی شروع به نوشتن تاریخ زندگی همایون به نام همایون‌نامه کرد که امروز از مهمترین منابع موجود در‌باره تاریخ اجتماعی و سیاسی بابریان هند به خصوص همایون است.

 

مقدر چنان بود که همایون نیز با دختری از بستگان مادرش و از نواده‌های شیخ جام عروسی کند. هیچکس مانند گلبدن‌بیگم که خود در جریان عروسی حضور داشته و مادرش نقش اصلی و واسطه ازدواج را عهده‌دار بوده نتوانسته این واقعه را آن‌چنان که بوده توصیف کند ، حمیده از [14] دست‌پروردگان میرزا هندل برادر همایون بوده‌است و پس از پیروزی شه‌شاه‌سوری بر همایون ، همایون ناچار شد که به‌سوی بلوچستان و افغانستان عقب‌نشینی کند و برادرش میرزا هندل مأمور جمع‌آوری و انتقال زنان خاندان بابری از هند به افغانستان بود و در بکر ( واقعه در کنار رودخانه سند ، شرق بلوچستان ) به برادرش ملحق شد.

داستان علاقمند شدن و ازدواج همایون با حمیده‌بانو را از زبان گلبدن‌بیگم بشنویم:4 ( حرمهای میزرا و همه مردم میرزا حضرت پادشاه را در این مجلس ملازمت کردند. حمیده‌بانو‌بیگم را پرسیدندکه این چه کس است؟ گفتند که دختر میر بابا دوست5 . خواجه معظم 6 روبه‌روی حضرت ایستاده بود. گفتند – این پسر به ما خویش می‌شود. حمیده‌بانو‌بیگم را گفتند که این هم خویش ماست.

در این ایام حمیده‌بانو‌بیگم اکثر در محل میرزا می‌بود. روز دیگر باز حضرت به دیدن حضرت والده دلدار بیگم آمدند. فرمودند - میربابا دوست خویشاوند ماست - مناسب آن است که دختر او را به ما نسبت بکنید. میرزا هندل عذرها می‌گفتند که این دختر را من مثل خواهر و فرزند خود می‌دانم- حضرت پادشاه‌اند- مبادا معاش نیک نشود تا باعث کلفت شود. حضرت پادشاه خشم کرده برخواسته رفتند.

بعد از آن حضرت‌ والده خطی نوشته فرستادند که مادر دختر از این هم بیشتر ناز می‌کند – عجب ا‌ست که به اندک سخن رنجیده رفتند. حضرت پادشاه در جواب نوشته فرستادند که این حکایت شما به ما بسیار خوش آمد هر نازی که می‌کنید به سر و چشم قبول داریم ، دیگر از جهت معاش که نوشته‌اند انشاالله حسب‌المدعا خواهد شد – چشم انتظار در راه است. حضرت‌والده رفته حضرت پادشاه را آوردند. آن روز مجلس دادند. بعد از مجلس به منزل خود تشریف بردند. روز دیگر حضرت پیش والده‌ام آمدند و گفتند که کس فرستید حمیده‌بانو بیگم را طلبیده و بیاورند و حضرت والده که کس فرستادند حمیده‌بانو بیگم نه‌آمدند- گفتند – اگر غرض ملازمت است خود آن روز به ملازمت مشرف شده‌ام – دیگر برای چه بیایم؟ مرتبه دیگر حضرت سبحان‌قلی را فرستادند که میرزا هندل را رفته بگو که بیگم را بفرستید. . میرزا گفتند – هر چند من گفتم نمی‌رود – تو خود رفته بگو – سبحان‌قلی که رفته گفت بیگم جواب دادند که دیدن پادشاهان یک مرتبه جایز است – در مرتبة دیگر نامحرم  است – من نمی‌آیم. سبحان‌قلی که از بیگم این حرف شنیده آمده به عرض رسانید. حضرت فرمودند اگر نامحرم‌اند محرم می‌سازیم. غرض که تا چهل‌روز از جهت حمیده‌بانو بیگم مبالغه و مناقشه بود و بیگم راضی نشدند. آخر حضرت والده‌ام دلدار بیگم نصیحت کردند که آخر خود به کسی خواهی رسید- بهتر از پادشاه که خواهد بود- بیگم گفتند آری به کسی خواهم رسید که دست من به گریبان او برسد -  نه آنکه به کسی برسم که دست من می دانم به دامن او نرسد. آخر بار والده‌ام نصیحت بسیار کردند.

غرض که بعد از چهل روز در ماه جمیدالاول سنه 948 نهصدو‌چهل‌و‌هشت در هنگام پائیز روز دوشنبه نیم‌روز بود که استرلاب را حضرت شاه به دست مبارک خود گرفته‌اند و ساعت سعد را اختیار کرده میرابوالبقا را طلبیده حکم فرمودند که نکاح بستند. مبلغ دو لک نکاحانه به میر ابوالبقا دادند »7.

داستان مسافرت همایون به ایران و گرفتاریها و مشکلات وی به خصوص پس از طغیان برادران بسیار مفصل و خواندنی است و در بعضی جاها رهایی همایون و زنش از این مهلکه‌ها به معجزه بیشتر شباهت دارد و یک بار پیش از رسیدن به ایران همایون فقط یک اسب داشت که خودش سوار شد و ناچار ملکه را که ماههای آخر حاملگی را می‌گذراند جلو خود سوار کرد ، حمیده پس از زائیدن فرزندش را در افغانستان گذاشت و خود همراه پادشاه به ایران آمد ، اقامت همایون و حمیده‌بانو در دربار شاه طهماسب و به خصوص مهربانیهای شاهزاده سلطان خواهر شاه نسبت به این زن جالب توجه است و دو پادشاه مانند دو برادر و دو دوست این دوران را گذراندند از جمله هدایائی که میان ایشان رد و بدل شد و دارای جنبه تاریخی است دو نمونه را ذکر می‌کنیم:

همایون الماسی تقدیم کرد که 5/6 مثقال وزن داشت و پدرش بابر از ابراهیم‌شاه گرفته بود و این همان الماس معروف کوه نور بود8 شاه طهماسب نیز جُنگی را که عده‌ای از هنرمندان ایران تهیه کرده بودند به عنوان هدیه به حمیده‌بانو بیگم داد که خود یکی از انگیزه‌های توجه همایون و حمیده‌بانو به ایران و هنر ایران گردید و البته معرفی هدایای ردو‌بدل شده خود نیاز به وقت و فرصت بیشتر دارد.

همایون هنگام عبور از خراسان برای رسیدن به قزوین علاوه بر زیارت مشهد امام‌رضا ‌علیه‌السلام در تربت جام به زیارت قبر شیخ جام نایل گردید ، طبق کتیبه‌ای که در تربت جام یافت شده همایون و حمیده‌بانو در سال 951 از این مکان گذشته‌اند متن کتیبه که حاوی یک رباعی نیز هست از  این قرار می‌باشد: [15]

ظاهر به جناب تو ضمیر همه کس

ای رحمت تو عذرپذیر همه کس

لطفت به کرشمه دستگیر همه کس

درگاه در تو قبله‌گاه همه کس

آواره صحرای هلاکت محمد همایون 14 شوال 951 9 همایون یک بار دیگر نیز از تربت جام دیدن کرده بود.

سرانجام دوران اقامت همایون در ایران به پایان رسید و شاه طهماسب یک نیروی مجهز 15 هزار نفری قزلباش همراه همایون کرد و همین نیرو بود که افغانستان را بار دیگر تحت اختیار همایون قرار داد. وی در سال 961 تخت پدری را در هندوستان نیز به‌دست آورد و در سال 963 در اثر یک تصادف غم‌انگیز کشته شد.

 

فوت همایون از عزت و احترام و مقام عالی بیوه وی حمیده‌بانو چیزی نکاست ، امپراتور اکبر برای مادر خود احترام فوق‌العاده قایل بود و او را آزاد گذاشت تا هر‌گونه که دلش می‌خواهد مقبره‌ای برای شوهر محبوبش بسازد ، این زن نجیب بزرگ‌منش پنجاه سال پس از فوت شوهر و 63 سال پس از ازدواج در شهریور 1013 فوت کرد ، ثمره زندگی او پرورش امپراتور اکبر بود که در میان سلاطین مشرق از لحاظ نحوه تفکر و روشن‌بینی ممتاز بود و این ساختمان که هنوز پس از چهارصد سال گذشت زمان می‌درخشد.

صرفنظر از فرق‌های جزئی و بی‌اهمیت بنای همایون و بنای تاج با عظمت و زیبائیهای خاص خود به همدیگر شباهت زیاد دارند ، همانگونه که پایه و اساس هر دو بنا بر عشق و محبت استوار شده‌است. در این یکی محبوب که امپراتوری با تقوی و عادل بود به خاک سپرده شد و در آن یکی محبوبه که ملکه‌ای زیبا و مهربان بود و جان خود را فدای زندگی زناشوئی کرد آرمیده است ، در تاج بدن امپراتور را نیز پس از مرگش به دستور اورنگ‌زیب جانشین وی در جوار ملکه دفن کردند و در آرامگاه همایون ملکه در گوشه شمال‌شرقی محوطه زیر گنبد محلی برا ی خود در نظر گرفت و هرگز راضی نشد که در جوار قبر شوهر مدفون شود زیرا برای شاه مقامی بالاتر از انسان معمولی در نظر داشت.

در آرامگاه همایون گذشته از پادشاه و ملکه بدن عده دیگری از خاندان بابری و بزرگان کشور در طی سه قرن دفن شد که چند نفرشان را ذکر می‌کنیم:

تن بدون سر شاهزاده داراشکوه ولیعهد دانشمند شاه‌جهان که توسط برادرش اورنگ‌زیب کشته شد. این پنج امپراتور: جهاندارشاه ، فرخ‌سیر ، رفیع‌الدرجات ، رفیع‌الدوله و عالمگیر دوم. سرنوشت امپراتوری بابری هند نیز در بنای همایون تعیین شد. آخرین پادشاه مغولی بهادرشاه دوم و پسرانش میرزا مغول ،‌ میرزا خضر سلطان و میرزا ابوبکر در آخرین روزهای انقلابی سال 1857 پس از شکست و خواری فراوان به بنای همایون پناه بردند ، ستوان هودسن انگلیسی هر سه نفر را دستگیر ساخت ، پسران را به دستور وی در نزدیک شاه‌جهان‌آباد کنار دروازه‌ای که امروز خونی دروازه نام دارد سربریدند و سرهاشان را برای پدر بیچاره آوردند ، خود بهادرشاه را به رانگون تبعید کردند و جنازه‌اش را پس از مرگ به دهلی آوردند و در کنار بدن پسران ناکام و پدران تاجدارش به خاک سپردند.

همایون نیز مانند پدرش بابر باغهای بزرگ را که درخت و سبزه و آب جاری داشته باشد دوست داشت. اما وی نیز مانند بابر هرگز نتوانست در هند باغ و عمارتی آنطور که آرزو داشت بسازد محل سکونت همایون در دهلی قلعه کهنه در جوار باغ وحش فعلی است و محوطه‌ای که برای آرامگاه وی در نظر گرفتند در جنوب این قلعه و شمال‌شرقی آرامگاه نظام‌الدین اولیا نزدیک رودخانه جمنا بود راه دهلی به آگرا از کنار آن می‌گذشت و به مقبره سلاطین افغانی دهلی ( لودی‌ها ) نزدیک بود. در اطراف آرامگاه چند بنای قدیمی دیگر نیز وجود دارد که از آن جمله است چله‌خانه نظام‌الدین و مقبره عیسی‌خان ، بنای عیسی‌خان حد فاصلی است میان سبک‌های معماری هند اسلامی پیش از مغول و هند اسلامی دوران مغول که هر دو از سبک‌های معماری ایرانی متأثر بوده‌اند ، در طرحهای پیش از مغول از سبک معماری سلجوقیان مایه گرفته شده ، اساس بناهای این دوره عبارت بوده از یک مربع که صحن اصلی مسجد یا مقبره ( در اصل یعنی دوران ساسانی آتشگده ) را تشکیل می‌داده و این چهارگوش در بالا اضلاع بیشتر (8 ، 16 ، 32) یافته تبدیل به دایره می‌شود که طاق نیم‌کره یا گنبد به روی آن قرار دارد. نمونه‌هایی از این نوع بنای اسلامی در هند و به خصوص دهلی فراوان یافت می‌شود که از آن جمله است مقبره غیاث‌الدین تغلق در تغلق‌آباد و باراگنبد در جوار مقبره لودی‌ها. مهمترین اثر معماری اصیل هندی به روی این بناها اضافه شدن چتری است ، چتری در سال 1000 میلادی در خاجوراهو اختراع و بکار برده شد و پیش از شروع دوران مغول به بناهای اسلامی هند اضافه شد ، مقبره عیسی‌خان بهترین نمونه آن ا‌ست ، در اطراف مقبره ایوانی است ستون‌دار سقف این ایوان دارای تزئینات کاملاً اسلامی – ایرانی است. ایوان شش گوش است و در هر ضلع سه ستون دارد ، در اطراف گنبد هشت چتری و 16 مناره بسیار کوچک ساخته شده که عیناً در مقبره همایون نیز از آن اقتباس شده‌است.

در  این بنا و بناهای مشابه آن یک نوع یکنواختی و [16] ناپختگی محسوس به چشم می‌خورد ، بنای همایون به این دوران ناپختگی و سنگ‌کاری بدون ظرافت پایان داد ، ناگفته نباید گذاشت که مقبره شرشاه سوری رقیب و دشمن سرسخت همایون ، در ساسارام بهار نخستین بنایی است که با حفظ اصول قبلی معماری هند اسلامی از سبک معماری جدید مغولی هند که در حقیقت همان سبک معماری ایران در دوره ایلخانیان است مایه گرفته.

همایون و حمیده‌بانو هنگام اقامت در ایران از گنبد سلطانیه دیدن کردند و بدون شک این بازدید در روحیه هر دو نفر اثر مستقیم داشت ، به خصوص محوطه زیر گنبد همایون با محوطه زیر گنبد سلطانیه شباهت فراوان دارد و شاید بانوی مزبور الگوی اصلی که در نظر داشته همان بنای گنبد سلطانیه بوده‌است. معمار اصلی بنا ایرانی بوده و از قرار نوشته پرسی براون10 میرک میر‌غیاث‌الدین نام داشته و طبق درخواست و دستور وی گروهی از بنایان و هنرمندان ایرانی به دهلی آمده و در سرای بزرگی که اکنون خرابه‌های آن در جنوب غربی آرامگاه وجود دارد ساکن شدند ، اگر چه این سرا امروز عربسرا نامیده می‌شود اما به احتمال قوی مسکن و ماوای این کارگران و هنرمندان بوده‌است که به امر حمیده‌بانو بکار گماشته شده بودند و این احتمال که این سرا مسکن سیصد‌نفر از علما بوده‌است که توسط حمیده‌بانو از مکه به دهلی کوچانده شده بودند پایه و اساس درستی ندارد.11

برخی از باستانشناسان اثر نفوذ معماری ترکان آناطولی را نیز در بنای همایون تشخیص داده‌اند اما هیچ‌یک نامی از معماران ترک که در ساختمان آن شرکت داشته باشند نبرده‌اند ، رنه گروسه هنگامی که از بناهای عهد بابر ( مسجد پانی پات و مسجد سامبال ) بحث می‌کند از یک نفر ترک عثمانی به نام سنان و شاگردش یوسف نام می‌برد که حتی در ساختمان بناهای عهد اکبر: قصرهای دهلی ، آگرا ولاهور ذوق و سلیقه‌اش اثر داشته است اما درباره بناهای همایون ساکت است و در پایان بحث خود نتیجه می‌گیرد که:

به هر صورت آنچه مهم است و بطور طبیعی عامل اصلی شمرده می‌شود نفوذ ایران است 12

بدون شک بنای همایون آغاز دوره جدیدی است در معماری هند که باید بدان دوره توسعه و عظمت نام داد. بناهای مهمی که در وسط باغها ساخته شده‌اند و در همه ذوق شاعرانه و روح معماری ایرانی وجود دارد ، بناهای زیبا و مجلل در وسط باغهای مصفا ( چهار باغ ). از آن جمله‌اند:‌ مقبره خان‌خانان در دهلی ، مقبره اکبر در سکندره ، مقبره جهانگیر در شاهدره لاهور ، مقبره اعتمادالدوله و تاج محل در آگرا ، مقبره ملکه اورنگ‌زیب در اورنگ‌آباد و بنای صفدر جنگ در دهلی ، مقبره صفدر جنگ آخرین بنای مجلل در  این گروه است که در قرن دوازدهم هجری ساخته شده و چهار چتری آن بیشتر رنگ گلدسته مساجد ایران را به خود گرفته است تا چتری هندی. علاوه بر این عمارات و قصرهای نشیمنی امپراتوران نیز در وسط چهارباغهای مصفا ساخته شدند.

نخستین چیزی که در بنای همایون چشم را خیره می‌سازد عظمت و بزرگی بنا است ، مصالح ساختمانی آن غیر از گنبد مرمرین سنگ سیاه و سنگ سرخ است. صرفنظر از چتریهای اطراف گنبد هر چه هست ایرانی است و این سبک معماری ایرانی است که از این به بعد در طی سه قرن در تمام بناهای دوره بابری هند به چشم می‌خورد. 13

بنای همایون از لحاظ جسم و روح هر دو ایرانی است 14

آن هم نه‌تنها یکی از بهترین نمونه‌ها بلکه یکی از عالیترین نمونه‌ها که در عین خصوصیات معماری معاصر خود را نیز حفظ کرده است. گنبد بنای همایون یک گنبد کاملا ایرانی است که در اثر بعضی عوامل جغرافیایی ممکن است بدان از لحاظ سبک تاتار اطلاق شود اما در حقیقت همان گنبد دو پوسته‌ای ایرانی است که توسط ترکان اقتباس و تکمیل و توسط بابریان هند به تنها درجه تکامل و زیبایی خود رسید. این نوع گنبدسازی را ایرانیان در هند رواج دادند و بهترین نمونه آن گنبد مقبره خان‌خانان در دهلی است. 15 

تاریخ نشان نمی‌دهد که در هیچ‌جای جهان جز ایران ساختمان چنین بنایی سابقه داشته باشد. گنبدی با این عظمت و زیبائی ، طاقها ، ایوانها در هیچ‌جا جز بناهای ایران دیده نمی‌شود. اطاقهای قسمت داخلی بنا و محوطه زیر گنبد نیز کاملا از ایران اقتباس شده و به جرأت می‌توان گفت که فقط هند می‌توانست با قدرت سحر‌آمیز هنرمندان و صنعتگران ایرانی و مصالح ساختمانی فراوان و عالی خود از جمله مرمر و سنگ سرخ چنین شاهکاری را به وجود بیاورد16.

بنای همایون از لحاظ روح و جسم ، به عنوان بهترین نمونه معماری معرف ذوق و سلیقه استعداد و کاردانی دو ملت باستانی آسیا ایران و هند است که هر دو از لحاظ معماری و کارهای ساختمانی در طراز اول قرار دارند …17  [17]

سکوی بزرگی که بنا به روی آن ساخته شده 4 پا بلندی دارد ، طبقه اول ساختمان که هر ضلع آن را 17 طاقنما و اطاقهای متعدد تشکیل داده خود 17 بلندی دارد و از هر طرف با یک راه‌پله مستقیماً به سکوی آخرین که اصل بنا به رویش ساخته شده منتهی  می‌گردد. ارتفاع گنبد 5/42 متر است و در چهار سمت محوطه زیر گنبد چهار هشت‌گوش بزرگ به وجود آمده که هر یک راه خاصی دارد و این محوطه‌ها با خارج و و با محوطه ‌مرکزی با پنجره‌های تمام قد مشبک مرمری مربوط شده‌است ، به طوریکه می‌توان گفت تمام فضای زیر بنا یک محوطه واحد است که به احترام امپراطور آنها را از محوطه مرکزی جدا کرده‌اند در چهارگوشه پشت‌بام عمارت که گنبد در وسطش قرار دارد چهار چتری بزرگ ساخته شده که در حقیقت به روی آن چهار محوطه هشت‌گوش استقرار یافته و در بالای چهار ایوان بزرگ ورودی نیز هشت چتری کوچک ساخته‌اند و رویهم‌رفته 24 مناره بسیار کوچک نیز در اطراف بنا ساخته‌اند ، ‌مناره‌های بزرگتر در روی ایوانها و مناره‌های کوچکتر در اطراف چتری‌های بزرگتر ساخته شده و یک هم‌آهنگی و توازن خاصی همراه با چتریها به وجود می‌آورند.

بنای همایون دارای مناره نیست. جز دو کتیبه کوچک به روی سنگهای یادبود ( قرن دهم و سیزدهم ) و مقداری کتیبه عربی ( آیات قرآن ) در این بنا کتیبه‌ای دیده نمی‌شود ، ‌نقاشی منحصر است به نقاشی ساده‌ای در سقف یکی از هشتی‌های چهارگانه اطراف بنا.

چنین به نظر می‌رسد که سقف محوطه زیر گنبد نیز دارای این‌گونه نقاشیها بوده و در سالهای اخیر از بین رفته است ، در محوطه آرامگاه حمیده‌بانو و قرینه آن در مغرب گچ‌بریهای بسیار ظریف شبیه گچ‌بریهای دوره لودی‌ها که اقتباس از گچ‌بری عصر سلجوقیان ایران است برجای مانده.

آرامگاه در وسط باغ بزرگی ساخته شده‌است که شکل مربع دارد ، ابتدا این محوطه را به نه مربع مساوی تقسیم کرده‌اند و مربع وسط را برا‌ی احداث بنا در نظر گرفته‌اند هشت مربع باقیمانده که چهارباغ نام دارند هر یک به چهار قسمت بخش شده‌اند و چهار خیابان پهن از جلو پله‌ها به چهار سمت باغ که دارای دیواری عظیم است امتداد یافته در جنوب و غرب به دو دروازه عظیم می‌رسند ، راه شمالی به منبع آب و راه شرقی به یک ساختمان کوچک و مصفا که به طرف رودخانه جمنا نگاه می‌کند منتهی می‌شوند.

فقط در وسط مربعی که در جنوب‌شرقی قرار دارد گنبد و مقبره‌ای ساخته شده که تاریخ آن سال 999 است و متعلق به دلاک یا آرایشگر بانی بنا بوده‌است و در خارج از محوطه نزدیک رودخانه جمنا گنبدی با کاشی‌‌های آبی باقیمانده و بدنه شمالی آن حاوی بهترین نوع کاشی است که در هند وجود دارد و بدون شک با دست هنرمندان ایرانی ساخته شده ، ‌این بنا آرامگاه فهیم‌خان دوست و مشاور خان‌خانان سردار معروف بابریان است. بنای همایون با صرف مبلغ 5/1 میلیون روپیه در سال 976 پایان پذیرفت.

( در سال چهاردهم جلوس اکبر بنای مقبره جنت‌آشیانی همایون پادشاه وقوع یافت… به خرج مبلغ پانزده لک روپیه انجام و اتمام پذیرفت 18.

بحث خود را درباره بنای همایون خاتمه داده بررسی تحولات معماری هند اسلامی و تحقیق درباره نفوذ معماری ایرانی در هند را که خود نیاز به یک مقاله جداگانه دارد به وقت دیگر می‌گذاریم و در پایان مقال این ادعای جالب رنه گروسه هندشناس و هنرشناس معروف فرانسه را ذکر می‌کنیم:

« نقشی که ایران در قرن 16 در تکوین فرهنگ و هنر هند اسلامی برعهده داشت مشابه بود با نقش ایتالیا در عصر رنانس برای تکوین فرانسه ، عهد رنسانس و قرون جدید با آن همه درخشندگی و عظمت.» 19

 

برای تهیه این مقاله از منابع زیر استفاده شده است:

 

1 – با برنامه فارسی ، نسخه خطی ، ‌موزه ملی هند ، دهلی نو

 

2 – سیرالمنازل ، سنگین بیگ نسخه خطی موزه قلعه سرخ دهلی

3 – نسخه خطی: تاریخ خاندان تیموری که توسط امپراتور شاه‌جهان برای مصور کردن آن 8000 روپیه خرج شد- کتابخانه خدابخش خان

4 – همایون نامه- نسخه منحصر به فرد موزه بریتانیا - این کتاب در سال 1902 توسط بانو Annette S. Beveridge در لندن با ترجمه انگلیسی و بیوگرافی گلبدن‌بانو نویسنده کتاب و بیوگرافی زنان معروف خاندان تیموری که در کتاب آمده چاپ و منتشر شد.

5 – رنه گروسه: هند

6 – دکتر شرما: دهلی و بناهای اطرافش

7 – پرسی براون: معماری هند

8 – 1 – نقوی: مقبره همایون و بناهای الحاقی آن

9 – عصر و زندگی همایون

10 – گاون هامبلی: شهرهای مغولی هند

11 – ابوالفضل علامی: اکبر نامه فارسی جلد اول [18]

"پاورقی‌ها" :

1- این مطلب از مقدمه کتابی بنام: مقبره همایون و بناهای الحاقی آن که در سال 1946 توسط س 101 . تقوی نوشته اقتباس شده است.

2- ابوالفضل علامی= اکبر نامه جلد اول ص . 136 .

3- همان شماره 2 .

4- ورق 42 و 43 نسخه منحصر به فرد کتاب همایون نامه ،‌موزه بریتانیا.

5- به روایت دیگر وی دختر شیخ علی اکبر جامی آخوند میرزا هندل بود. زندگی و عصر همایون ص 206.

6- برادر منحصر به فرد حمیده بانو بیگم که در مسافرت به ایران نیز همه جا همراه خواهرش و همایون بوده است.

7- علت توجهی که در این مقاله به حمیده‌بانو شده این  است که سازنده اصلی بنا پس از فوت همایون این بانو  است که شرح آن را ذکر خواهیم کرد.-دو لک یعنی 200هزار.

8- 9 – هر دو مطلب از ص . 232 و ص 228 کتاب زندگی و عصر همایون نقل شده و منبع اصلی مجله آسیائی در سالهای 1898 و 1897 می‌باشد.

10- پرسی براون = معماری بر سلامی هند ص . 97 بمبئی.

11- دهلی و بناهای اطرافش: دکتر د. شرما ، نشریه اداره کل باستانشناسی ص .91 سر در ورودی شرقی عربسرا با کاشی‌کاریهای جالب شبیه بناهای دوره تیموریان و اوایل صفویه است و در روی آن کتیبه‌ای از مهربانو وجود دارد و سقف هشتی این سردر دارای نقاشیها و گچ‌بریهائی است که به کار هنرمندان ایرانی شباهت زیاد دارد.

12- هند : رنه گروسه ص . 134.

13 و 14- شهرهای مغولی هند : گاون هامبلی ، لندن 1968.

15 – شهرهای مغولی هند= گاون هامبلی ص . 41.

16 و 17 – پرسی براون = معماری اسلامی هند ص . 98.

18 – نسخه خطی سیر‌المنازل : سنگین بیگ . موزه قلعه سرخ دهلی .

19- هند: ص . 134    R. Grausset

 

 

جودا بای شاهزاده خانم « راجپوتی» بانام دیگر «مریم الزمانن» و همسر جلال الدین أبو الفتح محمد أکبر سومین پادشاه از سلسله امپراتوری مغولی هند بود.

جلال الدین محمد أکبر، این پادشاه مسلمان در سال ۱۵۶۲ میلادی با یک شاهزاده خانم راجپوتی به نام جودا بای ازدواج کرد تا پیوند میان ادیان اسلام و هندو را تحکیم کند. اکبر و همسرش «ملکه جودا بای» بعد از سالها بی‌فرزندی با خواهش به درگاه خداوند و درگاه صوفی پرآوازهٔ آن زمان:

    شیخ سلیم چستی (۱۴۱۸ - ۱۵۷۲ میلادی)، در سال ۱۵۶۹ میلادی صاحب پسری شدند و او را سلیم (نورالدین محمد) نام می‌نهند که پس از درگذشت (جلال الدین محمد أکبر) با نام جهانگیرشاه وارث حکومت او شد.

دولرانی و خضز خان

منظومه در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف است. موضوع آن داستان عشق خضر خان  چسر علاء الدین محمد شاه خلجی با دیول دی دختر راجه گجرات است:

دولرانی خضر خان ماند در دهر         خطاب این کتاب عاشقی بهر

امیر خسرو از ترکیب اسم و نسب دیول دی ، با اندکی تصرف اسم دولرانی را پدید آورد:

ز طاوسان هندستان یگانه                  دولرانی که هست اندر زمانه

در اول بود دیول دی خطابش             به رسم هندوی از مام و بابش

فسون بنده از دیوش نگه داشت           به نام آن پری چون دیوره داشت

که آن هندی علم بر زد ز هندات          چنان رسم بدل کردم مراعات

که دیول را دول کردم به هنجار          یکی علت درو افگندم  از کار

درین نامست دولت ها بسی جمع          دول چون جمع دولت هاست در سمع

دولرانی مرکب کردمش نام                 چو رانی بود صاحب دولت و کا

این سرگذشت را خود خضر خان برای امیر خسرو تعریف کرده و به خواهش خود خضر خان بود که امیر خسرو  در مدتی کوتاه آن را به نظم کشید.

شاعر در مقدمه این اثر ، بعد از حمد و ستایش و نعوت مختلف  معمول ، شرحی از کیفیات نشر اسلام از طریق سلاطین غوری و سرزمین های آن ها در هندوستان آورده است . طبق گفته خود امیر خسرو این اثر را در سال 715 ه.ق به پایان رسانده است:

عطارد بر سر ذوالقعده هی کرد          مورخ چون شمار سال وی کرد

ز هجرت پانزده گیرند و هفتصد          وگر تاریخ بگشایند ز ابجد

این مثنوی دارای 4519 بیت است:

درین نامه که عشق ارجمند است         وگر دانند پرسد بیت چند است

چهار الف است و پانصد با نه و ده      اگر زیر و زبر گردند همره

این منظومه را عشقیه نیز نامیده اند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.