تاریخ افغانستان

تاریخی ، جغزافیایی و باستان شناسی

تاریخ افغانستان

تاریخی ، جغزافیایی و باستان شناسی

اثار تاریخی کابل جوی شیر، بالا جوی و باف بابر و چهارباغ کابل

جوی شیر کابل

سخنی از آن زمان کابل در میان است که هنوز آیین مقدس اسلام در این خطه وارد نشده بود. دورۀ فرمان روایی کابل شاهان و زنبورک شاه بود. و دین بودایی در هر کوی و گذر آیین مطرح شمرده می شد. کابلیان زحمتکش و پرکار از دو طرف دریای پر خروش کابل نهر های آب کشیدند.

  
یکی از این دو نهر از نزدیک گذرگاه شروع شده، دامنۀ کوه توپ (شیر دروازه) را عبور کرده، از بلندیها و عقب شفاخانۀ ابن سینا می گذشت و از طریق چنداول تا مرکز شهر کهنه امتداد و جریان می یافت و به نام بالا جوی یاد می گردید. نهر دومی از سمت غرب دریا، درست از نزدیک منطقۀ دهمزنگ امروز جدا می شد. از دامنۀ کوهی به نام آسامایی و نخاس (نقاش) راه خود را باز کرده (قسمت غربی ماشین خانه حربی) و جوار درمسال معروف آسامایی (مادر مقدس) را عبور کرده منطقه فعلی به نام جوی شیر را پیش گرفته به سمت ده افغانان و حوض مرغابی ها ادامه می یافت. که سالها و قرنها بعد یک فرماندۀ منگلی به نام ببرک خان، قلعۀ بزرگی در جوار آن اعمار نمود و همچنان مرد دیگرِ صاحب نفوذی به نام میرزا نوروز خان لوگری منزلی بالای آن نهر ساخت که نهر از زیر کمانی آن منزل عبور کرده حوض مرغابیها را تشکیل می داد (جایی که امروزه تقریباً هوتل پارک روی آن آباد شده است.) این نهر از حوض مرغابیهای ده افغانان به سمت خیابان و مسجد میر ها انشعاب می شد (که اکنون هم از زیر هوتل پارک یک مجرای آب به سمت پارک زرنگار برون رفته است) به امتداد شهرآرا، بالاخر تا کشتزار های دشت قلعۀ حاجی جاری بود. و اما چرا این نهر جاری و با آب زلال آن به نام جوی شیر یاد می شود؟ روایات زیادی وجود دارد.

در یکی از روایات معروف آمده است که پادشاه آن زمان دختر بسیار زیبا به نام سادینا داشت و پدر برای این دختر قصر کوچکی در منطقۀ جوار این نهر (امروز به نام نواباد دهمزنگ نامیده می شود)، نزدیک به دیوار معروف کابل توسط معماران معروف کابلی آباد کرده بود. سادینا همواره بر لب این نهر می آمد و به تماشای ماهیان سفیدِ این نهر با صفا می نشست. سادینا را عادت بر این بود که هر روز صبح یک کوزچۀ پر از شیر با خود می آورد که نولۀ کوزچه را توسط یک برگ می بست. سادینا شیر را در جوی می ریخت تا به این وسیله ماهیان را تغذیه کرده باشد. اهل و تبار هنود که در اطراف نهر زندگی داشتند، به پیروی از سادینا هر کدام ظرفی پر از شیر با خود می آوردند و به جوی می ریختند که گاهی رنگ آب این جوی رنگ سفید شیر را به خود می گرفت. بالاخره این جوی به نام جوی شیر معروف گردید.

جوی شیر از باغها و منازل متعدد می گذشت و از جوار ساختمان ولایت کابل گذشته و بالاخره هزاران هکتار زمین بایر را حاصل خیز می ساخت. اکنون که خشک آبی ها دیگر به فراموشی روزگار سپرده می شود، جا دارد که جوی پر برکت شیر دوباره شیرازه بخشند و به دهقانان کابل یک خاطرۀ تاریخی و این پروژۀ ارزان ولی مفید را دوباره برگردانند و بازسازی کنند و به کسانی که بستر جوی شیر را غصب کرده اند راهکردی بس آموزنده باشد. و خدمتی به محیط زیست این شهر باستانی صورت گیرد.

 

بالاجوی

 میرزا الغ  بیگ پسر ابوسعید که بعد از وفات  پدر در کابل  اقتدار یافت . در قسمت  نهر ها و جویها مساعی بیشتر  نمود وبه طرح  باغها  و غرس نهالهای میوه دار در باغهای کابل و اطراف  آن پرداخت . بابر طرح باغها و غرس  نهالهای میوه دار در  باغهای کابل را در محله  باغ  خلیفه  به او نسب  میدهد . بابر در اثر خود  (بابر نامه) کشیدن نهر بالای  جوی که از تنگی  للندر آغازو به بالاحصار  منتهی  میگردد  به عم خود الغ  بیگ  و میرزا  ویس  اتکه  نسبت  میدهید . چنانچه :  در میان غرب و جنوب  قلعه (بالاحصار)  یک پارچه  کوه خورد یست در قله آن کوه چون  شاه کابل  عمارت کرده بود این کوه را شاه کابل میگویند  ابتدای  این کوه  از تنگی  الورین است تا تنگی ده یعقوب  تمام میشود  گرد اگرد  او یک میل  بوده باشد در دامنه  این کوه  تمام  باغات  است در زمان عم من الغ بیگ  و میرزا ویس  اتکه  در دامنه  این کوه یک جوی  بر آورده  می نگارد :  ویس اتکه   که تالیغ میرزا الغ بیگ  بود نه تنها در کشیدن جوی  مذکور صرف  مساعی  نموده  بلکه  در حدود  ویسل آباد  که بنام  ویس  اتکه مذکور شهرت یافته مسجدی  و حوضی هم ساخته بود . کهزاد کتیبه را در کتاب بالاحصار کابل و رویداد های تاریخی آورده است که ما آنرا در این جا نقل میکنیم .

کتبه چنین است: الحمد الله  و سلام علی الذین اصطفی اما بعد  بیرون آورده جوی  ویسل آباد  و در او حفر کرد حوض  زرین  و این  مسجد  بهشت آیین  را در شهورسنه سبعین  و ثمانا و وقف کرد امیر معظم ویس گورگان خلد  الله  ملکها ، از روی  کتبیه  فوق  معلوم میشود  که بالاجوی  مذکور  و حوض  و مسجد  ویسل  آباد  در سال  870 هجری قمری در سالهای  اول حکومت میرزا الغ بیگ  در کابل  که هنوز پدرش  سلطان  ابو سعید  به شهادت نرسیده  بود کشیده و آباد  شده است بالای جوی  مذکور  که از دامنه  ویسل آباد و باغ  بابر موجود  و دامنه گذرگاه  و فراز چند  اول می گذردو به بالاحصار  منتهی  میشد  اضافه  از 630 سال  به این طرف  از آن  استفاده  بعمل  آمده است در عصر الغ بیگ  و در زمان   بابر از بالاحصار  بطرف  غرب  تاتنگی  دهمیزنگ  که بابر آنرا بنام ( کوچه  باغ)  یاد کرده  در دامنه  شیردروازه  یک سلسله  باغها افتاده بود که همه از آب جوی  مذکور آبیاری میشد و یگانه وسیله  آب  رسانی به بالاحصار  به شمار میرفت (13ص18- 39)

13- کهزاد - احمد علی  ، بالاحصار  کابل و پیش امد های تاریخی، ج  اول، انجمن تاریخ، کابل، 1336.

پس ازجهانگیرپسرش، درعصرحکومت میرزاشاهرخ وبعدازآن میرزا سیورغیتش پسرمیرزا شاهرخ برکابل حکومت کردند. درادامه حکومت شهزاده گان تیموری رشته زمامداری کابل بدست سلطان ابوسعید پدرکلان محمد ظهیرالدین بابرافتاد که بمدت هجده سال برکابل حکومت کرد. بعداً نوبت حکومت به میرزا الغ بیک که شخص عالم ودانشمندبود ودرفنون ریاضیات ونجوم دسترسی کامل داشت به حکومت کابل رسید. شهزاده گان تیموری بهرجایی که حکومت میکردند، تحت آموزه های حکومت مرکزی هرات که مروج فرهنگ کمالمند وتمدن ورنسانس شرقی درخراسان وماوراالنهربودند، درآبادی وسرسبزی کابل بسیارکوشیدند. دردوره الغ بیک ترقیاتی درهنرمعماری وساختمانی کابل رونما گردید. امیرویسل الدین اتکه یکی ازوزرای مدبردربارالغ بیک درتطبیق برنامه های عمرانی توجه وتلاش جدی نمود، بهمین جهت محلی رادرکابل بنامش “ویسل آباد” گذاشتند. پس ازآن باتنشی که بین امرای تیموری بعمل آمد وکابل بدست مقیم ارغون پسرذوالنون افتاد، بامقاومت برخی ازافراد آل تیمورشخص میرزاظهیرالدین بابروارد میدان شد، وازسمرقند به کابل آمد ودرسال910 هجری به حکومت کابل مسلط گردید واین شهررا به مقرحکومت خود مبدل ساخت. بابرازکابل توانست حوزه گنداهارا راعبور وسلطنت دهلی را درسال933 هـ.خ. به نفع خود خاتمه دهد.

ازظهیرالین بابرمیتوان بحیث بزرگترین موجد فرهنگ ومدنیت دوره کورگانی درکابل یادکرد. بابرپس ازدست یابی به حکومت کابل با علاقه مفرطی که باین شهرداشت، به آبادی، سرسبزی وخرمی این شهر توجه نمود وساختمانهای کابل راکه براثرحوادث جنگی ویران شده بودند، مورد ترمیم ومرمت قرارداد وخود به احداث باغها وتفریگاهها پرداخت. شاید اوفکرمیکرد که ویرانیهای کابل راکه بزیر سم اسپان نیای بزرگش چنگیزخان صورت گرفت، جبران نماید.

باغ بابریکی ازباغهای باقی مانده عصرظهیرالدین بابردرکابل است. کابل درین دوره شهر دارای باغها وپارکهای کمنظیر درآسیای مرکزی بود. این باغها ازتنگی للندرشروع وبه استقامت گلباغ وریشخور، قلعه فتوح، چهلستون وگذرگاه، تنگی دهمزنگ، شهرکهنه(چنداول) که بنام باغهای مشهور(علم گنج، شهرآراء، جهان آراء، باغ قاضی، باغ عمومی، باغ علیمردان خان، باغ نوروزی و…)تا باغ لطیف درجنوب بالاحصارادامه مییافت. مردم درین زمان الگوی باغ سازی راازکابل به هند، ایران وماوراالنهرمیبردند.

کابل در گذرگاه تاریخ : داکتر صاحب نظر مرادی  سایت خورشید .

 

سخی فرهادی

 

شماره 69/پنجشنبه 22 میزان 1389/14 اکتوبر 2010

 

ما ملتی هستیم که هر روز حسرت و افسوس یک روز قبل را میخوریم و به همین روال اکنون در قرن بیست و یک به گل کاری هاو باغداری ها زمامداران کورگانی چون رویا های خیال انگیز خیره میشویم ولی هیچگاه از خود نمیپرسیم که اگر آنان قرن ها قبل و در شرایط حد اقل امکانات به چنین ابداعات و افتخارات دست می یازیدند ما را چه شده در حالیکه به دنبال هر مسوول مملکت ده ها موتر 80 هزار دالری روان است حد اقل جلو قصر خود را آبیاری کرده نمیتوانیم، به آرزوی روزیکه مطالعه این شهکار ها انگیزه جنبیدن بزرگان کشور از جا شود تا حداقل جاده مقابل منزل شان را سرسبز سازند، توجه خوانندگان را به مطالعه تاریخچة ایجاد برخی از این باغ های کابل قدیم جلب میکنیم:

 

باغ بابر شاه

این باغ را بابر درپهلوی باغهای دیگرکابل درزمان حیات خود احداث نموده و نظربه علاقة که بابر به این باغ داشت وصیت نمود تا جسد وی را درهمین باغ بدون اینکه بالای مرقدش گنبد و عمارتی اعمار نمایند، دفن کنند. این باغ بعداً ازطرف اولادة بابر ترمیم ومرمت گردیده ومخصوصاً شاه جهان پول زیادی را درترمیم آن بمصرف رسانید ویک مسجد مرمرین ساخت. قصرملکه یادگارعبد الرحمن درآن ساحه است.

درگوشه جنوب شرق باغ بابر یک قصر بسیارعالی دومنزله موقعیت دارد. ساختمان آن طوری میباشد که درطرف جنوب درمنزل اول یک تعداد تحویلخانه ودرمنزل دوم اتاقهای خواب، حمام، آشپزخانه، بطرف غرب آن صالون های نشینمن، اتاق نان وشاه نشین ها بوده بطرف شمال آن نیزدرمنزل اول اتاقهایی برای بود وباش مستخدمین وتحویلخانه ها و درمنزل دوم آن یکتعداد اتاقها اندرونی وبیرونی میباشد ساخته شده و درپیشروی تمام اتاقهای طرف ذکر شده دارای یک برنده سرپوشیده میباشد.

طرف شرق قصرمذکور بایک دیوار کوتاه مسدود بوده تاتمام منظره باغ دیده شود. دروازة ورودی قصرکه درگوشة شمال غرب قراردارد، دروازه مذکوربه یک دهلیزبزرگ ارتباط داشته و درنزدیکی دروازة مذکوریک اتاق بزرگ محافظین میباشند .

بالای دهلیزمذکورنیزدو اتاقی بوده که آنهم شاید برای محافظین بوده باشد. درطرف شرق باغ درحصة وسطی آن یک حوض آب بازی بسیاربزرگ موقعیت دارد. درطرف جنوب حوض مذکورمقبرة بابرشاه  ومقبرة رقیه بیگم قرار دارد .

بطرف غرب مقبره، مسجد عالی سنگ مرمری سفید بنا نهاده شده است. همچنان بفاصلة تقریباً بیست متری طرف غرب مسجد رستورانت میباشد. درسمت شمال رستورانت تقریباً به فاصلة بیست متری آن یک حوض آب بازی دیگر که جدیداً ساخته شده میباشد. درساختمان مسجد هنرسنگ تراشی بسیار عالی بکاررفته ودررستورانت هنرنقاشی وساختمان هنرمعماری بسیارعالی بکار رفته است. مسجد مذکورکاملاً ازسنگ مرمرسفید، خشت پخته، سمنت، ریگ، چونه وآهن گادرساخته شده. رستورانت ازمواد خشت، پخته، ریگ، چونه، سمنت، سنگ گزک، چوب وآهن اعمار گردیده است. درقصر مواد خشت پخته، خشت خام، سنگ، ریگ، چونه، گل، چوب وآهن بکار برده شده است. همچنین قصر ملکه درحالت افتادن وویرانی قراردارد اگرتوجه جدی درترمیم وحفاظت آن بعمل نیاید بزودترین فرصت ازبین خواهد رفت. بعضی اتاقهای قصرفعلاً تحویلخانه می باشد ودرآینده یک موزیم اتنوگرافی بسیارعالی شده میتواند.

مواد کتبی درمورد باغ بابر: بابربه تاریخ دوشنبه 5 ماه جمادی الاول سال 927 هجری قمری در چهار باغ زرافشان هند کتار جمنا ( رام باغ )درگذشت ودرهمان جاه مدفون گردید. جسد بابرتاسال (947) هـ ق. که همایون درهند پادشاه بود درهمان باغ مدفون بود. چون دررجب همین سال همایون ازشیرشاه شکست خورد وبه ایران پناهنده شد بی بی کبارکه یوسفزایی زن بابر( بقولی گلبدن بیگم) بقایای بدن او را به کابل انتقال داد و در قسمت علیای باغ که بنام او شهرت دارد مدفون ساخت ومحمد قاسم فرشته گوید که این باغ به ( قدمگاه حضرت رسول (ص) معروف بود.

بقول پوهاند عبد الحی حبیبی مولف کتاب تاریخ افغانستان درعصرگورگانی هند بابر درسال 927 هـ.. روز پنجشنبه پنجم جمادی الثانی درآگره ازدنیارفت وقراروصیت خودش نعش وی را بعد از شش ماه به کابل فرستاده ودرهمین باغ که به قدمگاه شهرت داشت دفن گردید .

بقول فرشته، باغ بابر پنجصدگزطول وپانزده مرتبه داشت که ارتفاع هرمرتبه از دیگر 20 گز بود و به حکم جهانگیر درمرتبه پانزدهم این باغ برقبررقیه سلطان بیگم بنت هندال مرزا چوبتره خوردی ازسنگ مرم نصب شد درعصرشاه جهان این باغ رونق زیاد بخود گرفت و یکدفعه پانزده هزار روپیه وبارثانی دولک وپنجاه هزارروپیه برروضه بابر وباغ های دیگرکابل صرف کرد که ازآن جمله مسجد کوچک ازسنگ مرمر درمرتبه پایان قبربابر درمدت دوسال بمصرف چهل هزار روپیه به اتمام رسانیده وآبشارباغ را باحوض های آن ازسنگ مرمر کابل بساختند.

کابل ازعصربابرتا اواخرسلطه شهنشاه های مغول ازحیث بداعت منظروباغ های زیبای خود، دربین مؤرخین این دوره شهرت بسزای دارد. این مؤرخین باغ ها ومنازل آن را بارها ستوده اند. خود بابر درتزک خود نیزبه وصف آن پرداخته است. شاهان مغولی ( گورگانی هند) درایجاد ابدات وعمرانات قشنگ وزیبا درهند شهرت فراوان دارند دوشاهکارهای زیادی را درهند ازخود به یادگارمانده اند ولی درافغانستان چون خود شهریاران سکونت نداشتند و به این صفحات گاهی سفرمیکردند بنابرآن درافغانستان آثارجزئی مثل مسجد باغ بابروچهل زینه قندهار چیزی ازآنها به نظرنیاید واگر آبادی های دیگری هم موجود بوده کاملاً ازبین رفته اند. گفته می شود شاهان گورگانی هند به تقلید ازباغ های کابل باغ سازی را درهند رواج داده اند چه قبل ازآن مردم هند به باغ سازی آشنایی نداشتند .

چهارباغ کابل

ازعصربابروجود داشت نزهتگاه أمرا وبزرگان کابل بود وقتی همایون ازکندهار بیرم خان مشهور را نزد برادرش کامران طور الچی میفرستند مرزا کامران در چهارباغ کابل مجلس را آراسته وبیرم را درآنجا میپذیرد. همچنان درآن موقع بیرم خان شهزاده کوچک جلال الدین اکبررا درباغ مکتب ومرزا سیلیمان وابراهیم شهزادگان تیموری را درباغ جلال الدین بیگ نزدیک شهر ملاقات کرد.

ازاین گفته ها معلوم می شود که این باغ ها درآن موقع شهرت داشته وازنزهتگاه های أمرا وبزرگان بشمارمیرفت. عبدالحمید لاهوری نیز شرحی خوبی نسبت به باغهای کابل وسایر باغهای کشورکه در عهد بابرموجود بود دارد. میگوید  که باغ شهررا وچهار باغ خلوخانه واورته باغ و باغ صورت خانه و باغ مهتاب وباغ آهو خانه را بابر احداث نمود وچون جهانگیردفعه اول درسال 914  هـ. به کابل آمد. دریای کابل را از بین باغ شهرارا گذرانید وآنرا به جهان آرا مرسوم نمود. جهانگیرکه فریفتة مناظرزیبای کابل است نیزشرحی راجع به باغهای کابل دارد. ومینویسد که اورته باغ درعصرهمایون ساخته شده وچارباغ یکی ازبزرگترین باغهای کابل است.

باغ شهرآرا

این باغ را بدواً شهربانوبیگم عمة بابرساخته ومن ازاراضی را بدان صم کردم وبه جهان آرا مرسوم کردم و همواره درآنجا بار عام میدادم.  بابر در سال 904 هـ.. طرف جنوب کابل درحد قلعه هزاره های موجوده ملحق به کوه شیردروازه سنگ تختی را برای خود ساخته بود که منظره بدیعی داشت جهانگیر درمقابل آن تخت دیگری را بنام خود ساخت ودرسال 1016هـ..  به اتمام رسانید. وبرآن کتیبه ای نوشت که: ( تختگاه پاد شاه بالاد هفت اقلیم نورالدین جهانگیر پاد شاه بن جلال الدین اکبر پاد شاه )

حینیکه شاه جهان به کـابل می آید درهربارباغ های کابل اولا ترمیم و به احداث بنایی عمرانات جدید در بین آنها می پردازد. درسال دوازدهم جلوس خود امرداد تا اورته باغ ومهتاب باغ بسازند که درخورآرامش شاهی باشد. این عمارت تا سال نزدهم جلوس که شاه جهان باردوم به کابل آمد به اتمام رسید و تمام مصارف این ابینه دونیم لک روپیه بود. علاوه برآن دونیم لک روپیه دیگرنیزبه امرشاه جهان بعمارات باغ شهرآرا – چهار باغ وباغ بابر ( مدفن بابر ) بمصرف رسید شاه جهان دراین سفر دوم تمام باغهای کابل را آراست و مبانی خوبی را درآن ساخت تنها درباغ شهرآرا سه عمارت برافراشته دربین این باغها  حوض ها – آبشار ها وفواره ها ساخت علاوه برآن  برمزار بابر نیز درهمین سال ها 1053هـ.. ونزدیک آن مسجد سنگ مرمر سفید بمصرف چهل هزار روپیه ( باساس کتیبه مسجد ) ساخته شد. حوض ها – آبشارا ها وخیابانهای باغ بابر نیز برحسن پیرایش یافت. جمله مصارفی را که شاه جهان به باغ های کابل – مسجد باغ بابر – قلعه ارگ وسائر عمرانات کابل بمصرف رسانید جمعاً مبلغ 12 لک روپیه  میرسد. مسجد زیبای مرمرین باغ بابر به اثر گذشت سالیان متمادی شکست کرده وایجاب بازسازی مجدد را می نمود. روی این منظورکه وزارت فوائد عامه وقت تصمیم گرفت تا این مسجد را دوباره سازی نماید. ولی نسبت مشکلات فنی که درقسمت ایوان وسقف مسجد مذکوربروزنمود کارآن نا مکمل ونیمه تمام باقی ماند تا اینکه درسال 1344ش.  مدیریت حفظ آبدات مدیریت عمومی موزیم ها به ترمیم آن اقدام  نموده و آنرا بشکل فنی طوریکه تا امروز پابرجاست دوباره از تهداب باز سازی کرد. و برای اینکه استحکام بیشترآن تأمین شده بتواند چوکات آن از گادرنمره 14بسته شده سنگ های آن بعد از نمره گذاری بجا های آن نصب وکمبود آن درفابریکه حجاری ونجاری تهیه دیده شد. که این باز سازی واعمار مجدد از بودجه انکشافی وزارت اطلاعات وفرهنگ وقت تحت نظر مهندسین ایتالوی توسط کارمندان ورزیده افغانی صورت پذیرفته است.

غیر از عمارت حرمسرای که سابقاً مکتب خوشحالخان درآن دائربود عمارت بزرگ دیگری هم دروسط ودرقسمت مرتفع باغ وجود دارد. این عمارت یک سالون وسیع وبرنده های عریض وطویل که ناظر دید چاردهی میباشد دارد قبل براین ازعمارت مذکوربحیث قهوه خانه بنام رستوران باغ بابراستفاده می شد. درسابق میله های نوروزی واکثراً جشن های مردانه وزنانه درآن باغ برگزارمــی شد این عمارت درزمان عبد الرحمن اعمارشده است سقف این عمارت که قرارگفته موسفیدان ازگل مخلوط با خاک طلا بود اعمارشده وبا وجود برف باری های تقریباً ثلث یک قرن قطعاً خراب نشده وبحال خود باقیست یک تعداد قندیل های مقبول دراینجا موجود بود که الحال جز دو عدد آن اثری از سائرقندیل های مذکوردیده نمی شود.

باغ بابر حینیکه مکتب خوشحالخان درآن دائرشده دروازه های آن مسدود گردید وآب که آب بالا جوی قبلاً باغ را سیراب می کرد به مرورزمان کم شده رفت تا اینکه بکلی قطع شد ودرنتیجه اشجار وبته های رنگارنگ آن روبه خشکیدن گرفت وخسارات زیادی به این باغ زیبا که یکی از بهترین ونزدیکترین تفریحگاه مردم کابل بود رسید وچون دروازه های آن مسدود بود محل مذکور روز بروزفراموش شده رفت حتی خارجیانی که آرزوی دیدن قبر بابر را می کردند موفق به دیدن آن نمی شدند. زمانیکه عمروردک والی کابل  وسرپرست شاروالی کابل  وهمچنین متصدی افغانستان حًارندوی تولنه بود ترمیماتی را دراین باغ شروع نمود و خواست تااین باغ را که درآن ایام دردسترس حًارندوی تولنه قرارگرفته بود دوباره احیا نماید تااینکه بعداز وقفه ای زیادی در 15میزان 1350 حینیکه کبیرنورستانی سرپرست شاروالی کابل بود باغ مذکوربعد ازرنگمالی وترمیمات دوباره افتتاح گردید. وتا امروز بصفت یک باغ عمومی جهت تفریح وآب بازی همشهریان کــابل باز می باشد. دراین ترمیم حوض سابق که وسعت آن یک هزار متر مربع وعمق آن پنج متر است ترمیم شد. همچنان یک حوض جدید که وسعت آن پنجصد متر مربع وچقری از 7 الی 3/5  متر دارد به شکل مدرن درآورده شد. لین دوانی تمام باغ وتنویرآن با چراغهای مقبول همچنان » لان کردن فواره های آب درحوضچه های کوچک از فعالیت های ریاست کارساختمانی شاروالی می باشد. مسجد تاریخی و قبر بابر هم ترمیم گردید و تنویردرهردومحل به شکل مرفوعی صورت گرفت سالون قهره خانه بعد از یک سلسله ترمیمات به شکل کلپ آبرومندی درآمد وبا استفاده ازفن معماری دوزیرزمینی دردوجناح سالون مذکورحفرگردید ودرآن دو تشناب عصری مردانه و دو تشناب عصری زنانه  با تمام لوازم آن ساخته شد. و هم به اعمار یک آشپزخانه مجهزاقدام صورت گرفت. رئیس کارساختمانی شاروالی وقت مصارف ترمیم و احیای مجدد باغ را مبلغ یک میلیون افغانی وانمود کرده و درنظرداشت تا دیوار های شمالی وجنوبی باغ شاید ازاوائل احداث باغ باشند ویران نکرده بحال خودش ترمیم نماید ولی دیوار غربی آن را تخریب وبجای آن یک کتاره مقبول که منظره باغ را جالب سازد اعمارکند که تاکنون عملی نشده است. درجریان ترمیم، یک چاه عمیق جهت مهیا ساختن آب باغ که نسبت به همه ضروری بود به عمق 28متر حفرگردید ودرآن یک پمپ آب کشی چهارانچه نصب شد.

عمر وردک رئیس لوی جرگه وقت، درموقع افتتاح، انتقادی وارد کرده ومی گوید که ترمیم بطورکلی درزمان که وی متصدی امورافغانستان حًارندوی را به عهده داشته صورت پذیرفته است وشاروالی اکنون صرف به حفر چاه ورنگمالی وترمیمات جزئی پرداخته است که مصرف آنهم خیلی ناچیز است این مطلب می رساند که درجریان ترمیمات باغ مذکوراختلاسی زیادی صورت گرفته است گفته می شود تیمور شاه این باغ را برای گوهرنسا زوجة خود که ازخاندان بابرشاه بود بخشید.

باغ لطـیف:

این باغ درنزدیکی بالاحصارکابل ودرآغازشهدای صالحین موقعیت داشت وازطرف کرنیل عبدالطیف خان بنا یافته بود. کرنیل عبدالطیف از قوم مومند اصلا مسکونه شالیز غزنه بود. انسان خوش مشرب و دارای رتبه کرنیلی بود وازاین جهت به کرنیل لطیف مشهوربود. کرنیل لطیف دردوران جوانی و درهنگامیکه امیرمحمدافضل خان هنوزبه امارت نرسیده بود واز طرف پدرش فرمانروای کل صفحات ترکستان بود، به رتبه کپتانی رسید که موصوف درتوپخانه حضور وبه صفت قوماندان ایفای وظیفه می کرد. چندی بعد به رتبه کرنیلی رسید وتا زمان حکومت عبد الرحمن به همین رتبه باقی ماند. با به قدرت رسیدن عبد الرحمن به سلطنت، عبدالطیف خان، برادربزرگش عبدالقادرخان و پسر بزرگش عبدالسلام خان یکی پی دیگری بین سالهای 1306 ـ 1308 هجری قمری محبوس گردیدند تا اینکه درزندان جان باختند ودرهمین باغ دفن گردیدند که اکنون محل قبورایشان مشخص نیست. کرنیل لطیف درشوربازار کابل سکونت داشت که محل سکونت وی بنام گذرکرنیل لطیف نامیده می شود. وی این باغ را در زمان کرنیلی خود ساخته بود که درآن زحمات فراوانی کشیده بود. این باغ با داشتن گلهای رنگارنگ ودرختان مقبول مثمروغیرمثمر ازقبیل شاه توت، توت، سیب، آلوبالو، زردالو وغیره درشهرکابل یک نمونه بود. دروسط باغ جوی آب روان موقعیت داشته و درکنار این جوی مسجدی نیزاعمارگردیده بود. به همین دلیل، همه ساله برای مدت پنج هفته میله نوروزی جشن دهقان دراینجا برپا می شد. درچنین روزها، دهقانان به نمایش تولیدات شان می پرداختند . نمایش گاوها ، اسپ ها، قوچ جنگی، سگ جنگی، مرغ جنگی، کاغذپران بازی، میلة گل ارغوان و ده ها سرگرمی های دیگر هزاران همشهری کابل واطراف آنرا به خود می کشانید. مراسم جشن دهقان دراین جا واقعا دلچسپ و تماشایی بوده است.

 

کسانی که دراین گنبد مدفون میباشند

این گنبد راگوهرشاد جهت دفن خود  واولاد خویش  ساخته وآرزو  داشت که پس از مرگ عزیزان خود را درین آرامگاه به آغوش برگیرد ولی برخلاف بیشتر عزیزان  او درحین حیاتش چشم از جهان پوشیدند .

ظاهراً نخستین کسی که در این گنبد آرامیده است شهزاده بایسنقر میرزا است . نظر به تذکردر  کتاب خیابان هرات (استاد فکری سلجوقی ) سیزده نفر کسانی که در این گنبد دفن شده اند قرار ذیل است

1- شهزاده بایسنقر میرزا بن شاهرخ میرزا متوفی سال 837 هق

2- شهزاده محمد جوگی میرزا بن شاهرخ میرزا متوفی سال 844هق

3- مریم سلطان بنت شاهرخ میرزا متوفی سال 845 هق

4- اعلیحضرت شاهرخ میرزا بن امیر تیمور گورگان متوفی سال 850 هق

5- میرزا سلطان محمد بن بایسنقرمیرزا متوفی سال 855 هق

6- ملکه گوهرشاد بیگم بنت امیر غیاث الدین ترخان وهمسر شاهرخ میرزا متوفی  سال861 هـ ق.

7- میرزا علاءالدوله 863 هق

8- میرزا ابرهیم  بن علاء الدوله بن بایسنقر میرزا متوفی 863 هق

9- میرزا سلطان احمد بن عبد الطیف

10- محمد میرزا بن جوگی میرزا

11- شاهرخ پسر سلطان ابو سعید متوفی 901.هق

12- اکیر محمد ترخان

13- امیر محمد بن امیر محراب ترخان

دو نفر اخیر بعد از خاندان شاهرخی و درآخر تحریر یافت باین نسبت که این در تن از دود مان شاهرخی نبودند وبه قول فصیح خافی در مجمل – این دو تن در مدرسه گوهر شاد مدفون شده  اند ومعلوم  نیست که در  گنبد مدفون  اند یادر صحن مدرسه گوهرشاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.